صنعت چاپ و بستهبندی ایران سالهاست که بهعنوان یکی از صنایع مادر و زیرساختی کشور شناخته میشود. صنعتی که نهتنها در خدمت نشر و فرهنگ قرار دارد، بلکه بخش مهمی از زنجیره تأمین صنایع غذایی، دارویی، بهداشتی، صنعتی و حتی صادرات غیرنفتی را تشکیل میدهد. اگرچه طی دو دهه اخیر تکنولوژی و ماشینآلات مدرن توانستهاند بخشی از ظرفیت این صنعت را ارتقا دهند، اما یک حقیقت انکارناپذیر همچنان پابرجاست: این صنعت زنده است چون بر پایه نیروی انسانی متخصص زنده مانده است.
ماشینآلات پیشرفتهترین کارخانهها نیز بدون اپراتور ماهر، مدیر تولید آموزشدیده و تکنسین کارآزموده، تنها تودهای از فلز و مدارهای خاموشاند. ارزش افزوده واقعی در این صنعت، همان دانش عملی، تجربه میدانی و مهارت انسانی است که کیفیت و بهرهوری را تضمین میکند. اما متأسفانه سالهاست که در ایران موضوع آموزش نیروی انسانی متخصص در چاپ و بستهبندی به حاشیه رفته و امروز آثار این بیتوجهی بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
بحران امروز: کمبود نیروهای ماهر در بازار کار
یکی از مهمترین دلایل تشدید کمبود نیروهای متخصص در ماههای اخیر، خروج اتباع افغانی از ایران است. این گروه طی دهههای گذشته سهم بزرگی از کارهای عملیاتی، فنی و حتی بخشهایی از مدیریت تولید در چاپخانهها و کارگاههای بستهبندی را بر عهده داشتند. خروج ناگهانی بخش عمدهای از این نیروها باعث شد بسیاری از واحدهای تولیدی با بحران کمبود نیرو مواجه شوند.
از سوی دیگر، نیروی کار بومی هم بهدلیل نبود برنامههای آموزشی هدفمند، یا از مهارت کافی برخوردار نیست، یا تمایل چندانی به ورود به این صنعت سخت و پرمسئولیت ندارد. نتیجه آنکه امروز بازار چاپ با وضعیت کمسابقهای روبهرو است: نیروی متخصص کمیاب شده و دستمزدها افزایش یافته، اما کیفیت و بهرهوری متناسب با این رشد نبوده است.
شکاف میان دانشگاه و صنعت
یکی از معضلات جدی دیگر، شکاف میان دانشگاه و صنعت چاپ و بستهبندی است. اگرچه در برخی دانشگاهها رشتههای مرتبط با چاپ و گرافیک وجود دارد، اما خروجی این رشتهها عملاً با نیازهای واقعی بازار مطابقت ندارد.
دانشجویان بیشتر با مباحث تئوریک و نرمافزارهای طراحی آشنا میشوند تا مهارتهای عملی در کار با ماشینآلات چاپ افست، فلکسو یا دیجیتال.
دورههای کارورزی محدود و غیرکاربردی است.
بسیاری از اساتید دانشگاه تجربه میدانی در کارگاههای چاپ ندارند و آموزشها فاصله زیادی از واقعیت بازار دارد.
این وضعیت موجب شده کارفرمایان برای تربیت نیروی تازهوارد، مجبور شوند ماهها زمان و هزینه صرف کنند تا نیروها به حداقلهای عملی برسند. در شرایطی که فشار رقابتی و زمان تحویل سفارشها لحظهبهلحظه بیشتر میشود، این وضعیت برای بنگاههای کوچک و متوسط طاقتفرساست.
پیامدهای کمبود نیروی متخصص
۱. افزایش هزینهها: کمبود نیروهای ماهر باعث شده دستمزدها بهطور قابلتوجهی افزایش یابد. در نگاه اول شاید این به سود کارگران باشد، اما واقعیت این است که وقتی بهرهوری متناسب نباشد، هزینه نهایی تولید بالا میرود و قدرت رقابت چاپخانهها کاهش مییابد.
2. افت کیفیت: نیروی غیرمتخصص یا نیمهآموزشدیده قادر به حفظ استانداردهای کیفی در چاپ و بستهبندی نیست. خروجی کار پر از ایرادهای کوچک و بزرگ میشود که هم اعتبار تولیدکننده را مخدوش میکند و هم اعتماد مشتریان را از بین میبرد.
3. اختلال در زمانبندی تحویل: وقتی جایگزین مناسبی برای نیروی متخصص وجود ندارد، بسیاری از پروژهها با تأخیر مواجه میشوند. این تأخیرها بهویژه در زنجیرههایی مثل بستهبندی صنایع غذایی یا دارویی میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به بار آورد.
4. تهدید جایگاه رقابتی صنعت چاپ ایران: در شرایطی که کشورهای منطقه با سرعت زیادی در حال توسعه زیرساختهای چاپ و بستهبندی خود هستند، نادیده گرفتن آموزش و کمبود نیروی ماهر میتواند به معنای عقبماندگی دائمی ایران در بازارهای صادراتی باشد.
نیاز کارفرمایان به آموزش رسمی و مدرکدار
نکته قابلتوجه این است که برخلاف تصور عمومی، بسیاری از کارفرمایان و صاحبان چاپخانهها آماده سرمایهگذاری روی آموزش نیروهایشان هستند. اما آنچه این سرمایهگذاری را محدود کرده، نبود یک ساختار آموزشی رسمی، استاندارد و همراه با مدرک معتبر است.
کارفرمایان بهخوبی میدانند که تربیت نیروی ماهر هزینه نیست، بلکه سرمایهگذاری بلندمدت است. چراکه یک اپراتور آموزشدیده میتواند بازده ماشینآلات چند میلیاردی را تضمین کند، میزان ضایعات را کاهش دهد و کیفیت را به سطح استاندارد جهانی برساند.
اما مشکل اینجاست که امروز کارفرمایی که بخواهد نیروهایش را آموزش دهد، با گزینههای محدودی مواجه است:
دورههای کوتاهمدت پراکنده و غیراستاندارد که معمولاً خروجی مشخصی ندارند.
نبود مراکز آموزشی تخصصی تحت نظر اتحادیه یا وزارت ارشاد.
نبود مدرک رسمی که هم برای کارفرما و هم برای کارگر ارزش اعتباری و شغلی داشته باشد.
به همین دلیل است که بسیاری از کارفرمایان تنها به آموزش درونسازمانی بسنده میکنند؛ آموزشی که گرچه در عمل مفید است، اما هیچ پشتوانه و ساختار مدونی ندارد و با خروج نیرو از یک چاپخانه، دانش او نیز از دسترس صنعت خارج میشود.
مسئولیت اتحادیهها و وزارت ارشاد
این وضعیت زنگ خطری جدی برای آینده صنعت چاپ و بستهبندی است. اگر امروز اقدام جدی در حوزه آموزش نیروی انسانی صورت نگیرد، فردا دیر خواهد بود. اتحادیههای صنفی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولیان اصلی این صنعت، وظیفهای روشن و غیرقابلانکار دارند:
ایجاد مراکز آموزش تخصصی چاپ و بستهبندی در سطح استانها.
بازنگری در سرفصلهای دانشگاهی و نزدیککردن آموزشها به نیاز واقعی بازار.
صدور گواهینامههای معتبر حرفهای برای نیروهایی که آموزش میبینند.
حمایت از کارگاهها و چاپخانههایی که حاضرند در تربیت نیروهای جوان سرمایهگذاری کنند.
این اقدامات نهتنها به نفع کارفرمایان و کارگران است، بلکه مستقیماً به نفع اقتصاد ملی خواهد بود. چراکه صنعت چاپ و بستهبندی نقش مهمی در پشتیبانی از صنایع مادر و صادرات دارد و بدون نیروی انسانی متخصص، این نقش از دست خواهد رفت.
نگاه رو به آینده
جهان امروز در حال تجربه دگرگونیهای بزرگ در صنعت چاپ و بستهبندی است؛ از چاپ دیجیتال پرسرعت گرفته تا بستهبندیهای هوشمند و سازگار با محیط زیست. ورود به این عرصهها بدون نیروی انسانی آموزشدیده و بهروز، صرفاً یک آرزو خواهد بود.
اگر بخواهیم چاپ و بستهبندی ایران جایگاه واقعی خود را در منطقه و جهان پیدا کند، باید همین امروز برای تربیت نسل جدید نیروهای متخصص برنامهریزی کنیم. این مسئولیتی است که تنها بر دوش اتحادیهها یا دولت نیست؛ بلکه یک مطالبه مشترک از سوی کل صنف است. کارفرما، استادکار، اپراتور، اتحادیه و وزارتخانه باید در کنار هم قرار گیرند تا این صنعت زنده بماند.
جمعبندی
صنعت چاپ و بستهبندی ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به نیروی انسانی متخصص نیاز دارد. خروج بخشی از نیروی کار، نبود آموزشهای استاندارد و فاصله میان دانشگاه و بازار کار، این صنعت را در آستانه یک بحران واقعی قرار داده است. اما در دل این بحران، یک فرصت نیز نهفته است: بازنگری در آموزش و ایجاد ساختاری پایدار برای پرورش نیروی متخصص.
کارفرمایان آمادهاند برای آموزش سرمایهگذاری کنند، به شرطی که این آموزشها در قالبی استاندارد، رسمی و همراه با مدارک معتبر ارائه شود. اتحادیهها و وزارت ارشاد باید هرچه سریعتر برای ایجاد چنین ساختاری اقدام کنند؛ چراکه آینده این صنعت بدون نیروی متخصص، آیندهای مبهم و پرخطر خواهد بود.
سرمایهگذاری در آموزش، سرمایهگذاری برای بقاست. اگر نیروی انسانی را جدی نگیریم، هیچ ماشینآلات مدرنی نمیتواند ما را نجات دهد. صنعت چاپ و بستهبندی باید دوباره به ریشههای انسانی خود بازگردد و آن را تقویت کند؛ چراکه این صنعت، صنعتی زنده است و تنها با انسانهای متخصص زنده خواهد ماند.
✍️ ناصر فاتح
بنیانگذار «زنگ چاپ»

